زبانحال امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام قبل از شهادت
شاعر : سید پوریا هاشمی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن
قالب شعر : مربع ترکیب
بعد چهـل سال گـریه و آشوب کور شد یوسف از غم یعقوب
پلکها زخـم چشمها مرطوب سیـنه زد پای صبـر من ایوب
ابر از چشم من خـجـل میشد
خـاک از گـریـههام گل میشد
هــمــه جـا دیـــدۀ تـــر آوردم بین هـر کـوچـه مـنـبـر آوردم
آنـقـدر حـرف خـنـجــر آوردم اشـک قــصـــاب را درآوردم
ذبـح یـک گـوسـفـنـد را دیــدم
به لب خـویش مشت کـوبـیـدم
بیتو خـورشید از آسمان افتاد آب دیـگـر ز چـشـممـان افـتاد
به حـرم چـکـمـه سـنـان افـتاد زجـر دنـبـال کـودکــان افـتـاد
بین عباس و خیمه فاصله بود
پـاسـبـان خـیـام حـرمـلـه بــود
بـه سـکـیـنـه نـگـاه تـا کـردیـم یــاد بــازار شــام را کــردیــم
با کـنـیران چه گـریهها کردیم چـادری را به گـریه تا کردیم
چـادری کهرقیه بر سر داشت
عمه بعد از عروج او برداشت
زخـم قـلـبم بدون تـسکـین بود کــاخ شــوم یـزیـد آزیـن بــود
جـای ما بـین کـاخ پـائـین بود خیزرانش عجیب سنگـین بود
به لـبی که پیـمـبـرش بـوسـیـد
مست میکرد و چوب میکوبید
|